جهاد تبیین در مکتب شهید سلیمانی
جهاد تبیین در مکتب شهید سلیمانی
به گزارش مرکز رسانه و ارتباطات اجتماعی نهضت استادی بسیج (ناب)، معاونت بررسی و گفتمانسازی سازمان بسیج اساتید کشور در آستانه شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در مقالهای تحلیلی به موضوع ضرورت جهاد تبیین در مکتب شهید سلیمانی پرداخته است.
در متن این مقاله آمده است:
شهید سلیمانی به حق یکی از قهرمانان بزرگ تاریخ ایران و اسلام در جهاد اصغر و میدان مقابله با تهدیدات سخت به حساب می آید. جایگاهی که از الزامات آن قهرمانی در جهاد اکبر و مبارزه با ابلیس و نفس اماره می باشد. چنانچه خود وی نیز اعتقاد داشت. «تا کسی شهید نبود شهید نمی شود. شرط شهید شدن شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند.»
حاج قاسم اما در عرصه های دیگری نیز صاحب مدال های رنگین و جایگاه قهرمانی می باشد که از جمله آنها می توان به جهاد کبیر و جهاد تبیین برای مقابله با جنگ نرم، جنگ روایت ها و جنگ های شناختی دشمن اشاره کرد که متاسفانه بنابه دلایلی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این در حالیست که به منظور اثبات این جایگاه دلایل عقلی، مستندات نقلی و عملی زیادی قابل اقامه می باشد که در نوشتار حاضر مورد اشاره قرار گرفته است.
الف) دلایل عقلی و منطقی
یکی از ویژگی های منحصر به فرد سلیمان مقاومت که وی را به عنوان پدیده ای تکرار ناشدنی تبدیل کرده است، شخصیت چند بعدی وی می باشد. شخصیتی جامع و کامل که توانست نرم های انسانیت و زیست بشری را تا حد زیادی ارتقاء بخشد.
حاج قاسم با نمایش شخصیتی جامع الاضداد نشان داد که می توان فرمانده عالی سپاه اسلام بود و چون سربازی زیست کرد. می توان پر کار و خستگی ناپذیر بود و گمنام کار کرد. می توان روزها و ماه ها در ماموریت بود و حق ماموریت نگرفت. می توان در کنار کودکان یتیم بود و رعشه بر دل دشمن انداخت. می توان روستا زاده بود و جهانی فکر کرد. می توان مردمی بود و برای خدا کار کرد.
آیا می توان تصور کرد چنین شخصیتی فاقد عنصر بصیرت دینی و سیاسی باشد؟ آیا امکان دارد فردی در این حد از کمال و دانایی قرار داشته باشد اما دارای بینش و آگاهی لازم نباشد؟ بدون تردید چنین امکانی وجود ندارد چنانچه ممکن نیست فردی بصیرت کافی داشته باشد اما نسبت به بصیرت افزایی و تبیین گری جهادی بی تفاوت باشد.
این در حالیست که واکاوی شخصیت حاج قاسم در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نشان می دهد که وی نه تنها از روشن بینی و بصیرت نافذی برخوردار بوده بلکه در عرصه تبیین و روشنگری، مجاهدی پیشرو و پیشتاز می باشد. حاج قاسم تا جایی پیش رفت که برای جهادگران تبیین و روشنگری نیز الگویی جدید و شایسته را به نمایش گذاشت. او نشان داد که هادی و تبیین گر می تواند به دنبال شهرت نباشد و شهرت جهانی کسب کند. به دنبال رسانه ای شدن نباشدو به تنهایی یک رسانه باشد. عطش تریبون و دیده شدن نداشته باشد و دارای تریبون های گسترده شد. از این رو باید حاج قاسم را مجاهدی نام آور در عرصه تبیین و روشنگری دانست که نادیده انگاشتن آن جامعیت شخصی را مخدوش می سازد.
ب) دلایل روایی و نقلی
حاج قاسم به تعبیر حکیم انقلاب اسلامی یک شخص نبود بلکه یک راه، یک مکتب و یک مدرسه بود. حاج قاسم نه تنها نشان داد که شاگردی در مکتب حضرت امام(ره) می تواند انسان را اوج تکامل و سعادت رهنمون کند بلکه نسخه جدیدی از را ارائه داد تا جوانان امروزی بتوانند با ورود به آن مسیر ترقی و رشد خود را تا عالیترین مدارج طی کنند. چنانچه امام راحل(ره) توانست قابلیت های مکتب جد اطهرش حضرت صدیقه طاهره(س) را در رساندن آدمی تا مرزهای عصمت ترسیم کند.
با عنایت به اینکه یکی از مولفه های اصلی مکتب الزهراء(س) جهاد تبیین و روشنگری است و آن نفس زکیه تا آخرین نفس هایش در دفاع از ولایت و جبهه حق به تبیین و بیدارگری پرداخت، چگونه می توان شاگرد آن مکتب بود و این درس بزرگ را فرانگرفت. چنانچه زینب کبری(س) به تاسی از ام گرامش پرچمدار جهاد تبیین در کربلا گردید و اجازه نداد امویان تاریخ اسلام را به گونه ای تحریف کنند که ِآینده خود را بسازند.
بنیانگذار نظام اسلامی با همین جهاد ملت ایران را بیدار کرد و با روشنگری چهره واقعی استکبار را روشن کرد. امام راحل می دانست که تنها را تحقق آرمان های مکاتب نبوی و علوی بسط ید و دستیابی به قدرت مادی است اما در راه پیروزی نهضت اسلامی مبارزه مسلحانه تجویز نکرد. آن راحل عظیم الشان می دانست که مقاومت فردی در برابر دشمنان بشری از شیطان و نفس تا دولت های شیطانی نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت. لذا هدف اصلی خویش را ملی سازی مقاومت قرار داد و پس از تحقق آن در اندیشه منطقه ای کردن آن بود. هدفی که حاج قاسم آنرا با تدبیر و خلوص دنبال کرد و توانست مقاومت ملی را به مقاومت جبهه ای تبدیل کند. حاج قاسم هم به تاسی از مکتب امام قدرت و اقتدار را برای حفظ اسلام و بقاء انقلاب اسلامی لازم می دانست و تردید نداشت تحقق اهداف نظام اسلامی بویژه گسترش عدالت، مبارزه با محرومیت و حمایت از مظلومان نیازمند قدرت است اما این دستیابی به آن قدرت بدون بیدارکردن ملت ها و افشای چهره واقعی دولت ها ممکن نخواهد بود. حاج قاسم نیز راسخانه باور داشت که بدون جهاد تبیین و مقابله با جنگ روایت ها امکان توفیق در جهاد سخت و میدان نبرد با دشمن را نخواهد داشت. چراکه بخش عظیمی از جنگ دشمن تهدید نرم، عملیات روانی و جنگ شناختی می باشد و داعشیان از پشتوانه عظیم رسانه ای غرب برخوردار می باشند. از این رو سردار سلیمانی در حالی وسط میدان و خط مقدم نبرد قرار داشت که از آثار و نتایج تبیین گری و روشنگری غافل نبود.
ج) مستندات عملی
حاج قاسم که قول و فعلش یکی بود و کنش هایش بر اساس بینش و اعتقاداتش بروز می یافت، در عمل نیز برای روشنگری و آگاهی بخشی مجدانه جهاد می کرد و در جنگ روایت ها به مقابله با تحریف های دشمن می پرداخت.
آن شهید بزرگوار همانگونه در نبرد فیزیکی با تدبیر و عقلانیت فاتح میدانی مقابله با دشمنان اسلام و مسلمین بود، در مقابله با تهدیدات نرم و جنگ روایت ها بر اساس اصول و مبانی جهاد تبیین عمل می کرد که برای نمونه می توان به اصول زیر اشاره کرد:
اصل اول) عملیات پدافندی جهت پاسخ به جنگ نرم دشمن
یکی از اقدامات اولیه جهاد تبیین، مقابله با جنگ نرم دشمن و پاسخ به شبهاتی است که در افکار عمومی جامعه ایجاد می کند. حاج قاسم در این راستا تلاش می کرد با عباراتی کوتاه نتیجه ماهها شبهه آفرینی دشمن را خنثی سازد. چنانچه در اوج هجمه به جایگاه ولایت فقیه اظهار داشت: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را بدست دارد.»
نگرانی حاج قاسم از تاثیر جنگ نرم و شناختی دشمن بر ایجاد اختلاف در نیروهای خودی را می توان به وضوح از تک تک واژه های وصیت نامه سیاسی و الهیش دریافت.
چنانچه گروهها و نیروهای سیاسی کشور را مخاطب قرار داد و توصیه می کند:
«هر رقابتی با هم میکنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظرههایتان بهنحوی تضعیفکننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است: اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او بهعنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد.»
آنجا که خطاب به همه ملت ایران می نویسد:
«برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید. امروز قرارگاه حسینبن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).»
و آنجا که همه مسلمانان را مخاطب قرار داده و می نویسد:
« برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسولالله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.»
اصل دوم) علمیات آفندی جهت تاثیر بر روحیه دشمن
حاج قاسم می دانست که تحریف و تصویر سازی ممکن نیست مگر از طریق روایتگری و تحریف واقعیت ها که در قالب جنگ روایت ها صورت می گیرد. ساده لوحانه است که گمان شود فرمانده سپاه قدس از سند 2012 موسسه رند بی اطلاع بود که تصریح داشت پیروز میدان آینده کسی است که روایت اول و مسلط را داشته باشد. از این رو، برای خنثی سازی نقشه های دشمن اقدام به ارجوزه خوانی هایی می پرداخت که تا به حال کمتر شنیده شده بود. آنجا که در مقابل با تهدیدات آمریکا می گفت: «چه غلطی کردید که برای ما خط و نشان می کشید؟ نیروهای مسلح ایران نمی خواهد من حریف شما هستم. نیروی قدس حریف شماست. بدانید هیچ شبی نیست که ما بخوابیم و به شما فکر نکنیم... آقای ترامپ قمارباز! آنجایی که فکر نمی کنید ما در نزدیک شما هستیم. ما ملت شهادتیم. ما ملت امام حسینیم. بیا؛ ما منتظریم. مرد این میدان ما هستیم برای شما. شما می دانید این جنگ یعنی نابودی همه امکانات شما. این جنگ را شما شروع می کنید اما پایانش را ما ترسیم می کنیم.»
اصل سوم) روایت گری صحیح و به موقع جهت گرفتن فرصت تحریف از دشمن
در جنگ روایت ها نه تنها به دشمن اجازه نمی داد از وقایع حوزه کاریش روایت اول را مطابق با اهداف خویش منعکس کنند بلکه روایت خویش را پیش از وقوع واقعه اعلام می داشت. چنانچه در مهمترین اتفاقات منطقه یعنی «پایان داعش» اعلام کرد: «من در پیامی برای شهادت شهید حججی دادم گفتم ما انتقام خواهیم گرفت. ما باید به وعده خودمان صادق باشیم. آن انتقام کمتر از سه ماه دیگر اعلام پایان داعش و حکومت داعش در این کره خاکی خواهد بود. ما ضربات خودمان را قاطعانه بدون وقفه برای اینکه این سه ماه را به دو ماه تبدیل بکنیم و پایان عمر این شجره خبیثه را و این غده سرطانی خطرناک ساخته شده بدست آمریکا و اسرائیل را ریشه کن خواهیم کرد و جشن آن را در ایران و بین همه منطقه اعلام خواهیم کرد.»
اصل چهارم) واقعه سازی افتخار آمیز برای افزایش امید به آینده
حاج قاسم با اشراف بر عمق دنائت دشمن دریافته بود که آنها برای نومید سازی ملت ایران تلاش می کنند تا پروژ]ه «نادم از گذشته، نومید از آینده» را محقق کنند. او می دانست دشمن در این راستا اقدام به ساخت وقایع مهمی چون 11 سپتامبر می نمایند تا بتوانند آینده را آنطور که می خواهند بسازند. از این رو، به دشمن اجازه نمی داد اوضاع را به گونه ای مدیریت کنند تا واقعه دلخواه خود را بسازند. چنانچه در عراق به گونه ای برنامه ریزی کرد که آمریکا نه تنها نتوانست به اهداف خویش در تهدید مرزهای ایران اسلامی دست یابد بلکه ناگزیر شد بخشی زیادی از نیروهایش را فراخوانده و پایگاه های نظامی خود را جمع کند.
نتیجه:
ادامه راه حاج قاسم در جهاد تبیین و جنگ روایت ها در شرایط فعلی ضرورت دوچندانی پیدا کرده است. چراکه دشمنان ملت ایران تلاش می کنند تا با انواع حیل و دمیدن در مطالبات سریالی اقشار مختلف، ناتوانی دولت انقلابی و مردمی را القاء کرده و امید مردم را نسبت به بهبود وضعیت معیشت و اقتصادی کشور کاهش دهند. چراکه وقوع چنین اتفاق نامیمونی در شرایط فعلی می تواند دشمنان اسلام را نسبت به تاثیر فشار تحریم ها و تحریف واقعیت ها امید وار ساخته و این فرایند را همچنان دنبال نمایند.
افزودن دیدگاه جدید